عارف قزوینیابوالقاسم عارف در حدود سال  1261 در قزوین متولد شد . پدر وی ملا های از وکلای دعاوی بود . دوره کودکی عارف به سبب نزاع دائی پدر و مادر در پریشانی گذشت . واندن و نوشتن فارسیو مقدمات عربی را در مکتب و خط را پیش سه نفر از خطاطان معروف قزوین و موسیقی را نزد حاجی صادق خرازی فرا گرفت .چون اواز خوشی داشت پدر او را نزد حسن واعظ سپرد تا در پای منبر او نوحه خوانی کند.

 

16 ساله بود که به تهران آمد و ماندنی شد پس از چندی با موثق الدوله آشنا شد و سبب ورود او به دربار گشت  و تاجایی پیش رفت که مظفرالدین شاه دستور به احضار او صادر کرد . پس از حضور و خواندن یکی دو غزل ، شاه را خوش امد و به او خلعت داد و به ردیف فراشان شاه در آمد .خود عارف در این باره میگوید 

شنیدن این حرف برایم کمتر از صاعقه نبود دیدم عمام به آن ننگینی و شیخ بودن به آن بد نامی هزار بار شریفتر از کلاهی است که میخواهند بر سرم بگذارند

 

عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام "خانم بالا" عشق و علاقه پیدا کرد و با او در پنهان ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی... را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.

 

 

چند سالی گذشت تا کم کم نغمه مشروطه از گوشه و کنار شنیده میشد  . عارف از همان ابتدای جنبش آزادی به سوی مشروطه خواهان روی آورد و فریحه و استعداد نادر و چند انبه خود را وقف آزادی نمود یکی از معروف ترین آثار او در این زمان غزل پیام آزادی است 

پیام ، دوشم از پیر می فروشم آمد   بنوش باده که ملتی به هوش آمد

هزار پرده ز ایران درید ، استبداد   هزار شکر که مشروطه پزده پوش امد

ز خاک پاک شهیدان را آزادی     ببین که خون سیاوش چه سان به جوش امد

برای فتح جوانان جنگجو، جامی       زدیم باده و فریاد  نوش نوش آمد

کسی که رو به سفارت پی امید رفت   دهید مژده که لال و کر و خموش آمد

موفقیت عارف مرهون تصنیف های اوست که  بسیار ساده که شاعر هرکدام را به منظوری سیاسی سروده است

سخن خود عارف در مورد تصنیف ها :

اگر من خدمتی دگر به موسیقی و ادبیات ایران نکرده باشم وقتی تصنیف های وطنی ساختم که ایرانی از هر ده هزار یک نفرش نمیدانست وطن یعنی چه

یکی از مزیت های تصنیف های عارف آن است که خود هم شاعر و موسیقیدان و هم خواننده بود و به تصنیف ها معنی و مفهوم ملی داد

بسیاری از تصنیف های او از بین رفته . نمونه ای از تصنیف های عارف  :

گریه را به مستی بهانه کردم               شکوه ها ز دست زمانه کردم

آستین چو از چشم برگرفتم                سیل خون به دامان روانه کردم

از چه روی چون ارغنون ننالم            از جفایت ای چرخ گردون ننالم

چون نگریم از درد و چون ننالم           دزد را چو محرم به خانه کردم  

                       دالا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا

                        برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا

همچو چشم مستت جهان خراب است      از چه روی ، روی تو در حجاب است

رخ مپوش کاین دور، دور انتخاب است   من ترا به خوبی نشانه کردم

                       دالا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا

                        برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا

باغبان چه گویم به ما چه کرد              کینه های دیرین برملا کرد

دست ما زدامان گل جدا کرد                تا به شاخ گل آشنا کردم

                       دالا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا

                        برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا

پس از فتح تهران به دست ملیون و گشایش مجلس دوم ، به یاد اولین قربانیان راه آزادی تصنیفی ساخت که در آن روزها غوغا و شوری به پا ساخت و مدتها بر سر زبان مردم بود

از خون جوانان وطن لاله دمیده                     از مماتم سرو قدان ، سرو خمیده

در سایه گل ، بلبل از این غصه خزیده             گل نیز چو من در غمشان جامعه دریده

        چه کجرفتاری ای چرخ گردون ، چه بدکرداری ای چرخ گردون ، سر کین داری ای چرخ

                                      نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ

خوابند وکیلان و خرابند وزیران                    بردند به سرقت همه سیم و زر ایران

ما را نگذارند به یک خانه ویران                   یارب بستان داد فقیران ز امیران

        چه کجرفتاری ای چرخ گردون ، چه بدکرداری ای چرخ گردون ، سر کین داری ای چرخ

                                      نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ

از اشک همه روی زمین زبر و زیر کن          مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن

غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن                    اندر جلو تیر عدو ، سینه سپر کن

        چه کجرفتاری ای چرخ گردون ، چه بدکرداری ای چرخ گردون ، سر کین داری ای چرخ

                                      نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ

با آغاز جنگ جهانی اول ، جریانهای گوناگون سیاسی در ایران آغاز شد و حزب ها و انجمن های مختلف به روی کار آمدند . عارف نیز وارد عرصه شد و تابع جریانی شد که عتاصر ملی در آن بیشتر بودند و چون تجاوزات دولتهای همسایه به کشور بی طرف ایران بیشتر شد ناچار با مجاهدان ایرانی راه کشور عثمانی در پیش گرفت و مدتی در استانبول به سر برد و در سال 1299 به وطن بازگشت

پس از آغاز قیام خراسان به دیدار کلنل محمد تقی خان پسیان رفت و امید به نجات کشور به دست این مرد وطن پرست داشت که آن نیز با شهادت کلنل این امید از بین رفت و هنگامی که خواستند سر کلنل را به بدن ملحق کرده بر روی توپ بگذارند این شعر را سرود

این سر که نشان سر پرستی است       امروز رها ز قید هستی است

با دیده عبرتش ببینید                     کاین عاقبت وطن پرستی است

در جایی نیز در غم مرگ کلنل چنین سرود

گریه کن که گر سیل خون گری ، ثمر ندارد         ناله ای که ناید ز نای دل ، اثر ندارد

هرکسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد           دل ز دست غم مفر ندارد

دیده غیر اشک تـــــــــــــــــــــــــر ندارد            این محرم و صفر ندارد

                          گر زنیم چاک جیب جان چه باک

مرد جز هلاک چاره دگر ندارد                       زندگی دگر ثمر ندارد

چندی بعد عارف به همدان تبعید شد و بازمانده عر خود را در نقطه ایی دور افتاده از آن شهر با فقر به سر برد او در این دوره از زندگی خود از مردم گریزان بود و تنها زندگی میکرد

عارف در یکم بهمن 1312 دیده از جهان فرو بست و او را در بقعه ابوعلی سینا به خاک سپردند.

عارف قزوینی




تاریخ: یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:عارف قزوینی,شاعر,

سیب زمینی براساس آخرین تحقیقات انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی مشهد برخی مواد غذایی با پایه نشاسته در اثر سرخ‌کردن، مقدار زیادی سم آکریل‌آمید تولید می‌کند که متأسفانه عوارض و بیماری‌های سختی را رقم می‌زند.

 
عضو هیأت علمی گروه فارماکودینامی و سم‌شناسی دانشکده داروسازی دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد درباره آخرین تحقیقات انجام‌شده بر روی اثرات گیاهان دارویی گفت: ممکن است در فرآیند تهیه موادغذایی نشاسته‌ای سرخ‌کردنی مانند چیپس، بیسکوئیت، نان و قهوه و ... گاهی مقدار زیادی سم آکریل‌آمید تشکیل شود که این ماده اثر سرطان‌زایی دارد.
 
وی با بیان اینکه اثرات زعفران در پیشگیری از سمیت با برخی مواد مانند دیازینون و آکریل‌آمید بررسی شده است، افزود: این سم همچنین تغییرات هورمونی، تصلب شرائین، بیماری‌های عفونی، قلبی، سرطان کلیه و در طولانی‌مدت سمیت‌های مختلف از جمله سمیت‌های عصبی را به همراه دارد.
 
این پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم دارویی دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد تصریح کرد: نتایج بررسی‌ها بیانگر آن است که با خوردن تنها 65گرم چیپس، 2.5 تا 4برابر مجاز روزانه بیشتر این سم را وارد بدن یک نوجوان 40کیلویی می‌شود.
 
وی افزود: بر این اساس با بررسی مصرف زعفران و ماده مؤثر رنگ آن(کروسین) در حیوان و انجام کشت سلولی، موفق شدیم اثر محافظتی زعفران را در برابر سمیت‌ اکریل آمید نشان دهیم.
 
دکتر حسین‌زاده همچنین به سمیت دیازینون اشاره کرد و گفت: از این سم به مقدار زیاد برای دفع آفات نباتی در باغداری استفاده می‌شود که زعفران و مواد مؤثر آن مانند کروسین و عطر آن(سافرانال) می‌توانند تغییرات خونی و بیوشیمیایی و عوارض قلبی-عروقی ناشی این سم را مهار و فرد را برابر این سم را محافظت کنند.
 
به گفته وی، دیازینون عوارضی مانند آبریزش بینی، اسهال، انقباض برونش، انقباض عضلات و تشنج و بصورت مزمن موجب کاهش عناصر خونی، مشکلات کبدی، سمیت ژنتیکی، سمیت قلبی عروقی و طولانی‌مدت عوارض عصبی ایجاد می‌شود.
 
این استاد گروه فارماکودینامی و سم‌شناسی دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه «آیا می‌توان داروسازی و طب سنتی را جایگزین پزشکی نوین کرد؟»، گفت: این علوم بیشتر نقش مکمل دارند؛ اما معتقدم بهتر است همه پزشکان کشور یک دید کلی نسبت به گیاهان دارویی پیدا کنند و حتی مطالب آموزشی این علم در سرفصل‌های دروس افزوده شود.
 
وی با اشاره به برخی مشکلات بیمه‌ای برای پوشش درمان‌ها در این زمینه اظهار کرد: بیمه بطور معمول تمام گیاهان دارویی را تحت پوشش ندارد و این امر موجب افزایش قیمت فرآورده‌های گیاهی می‌شود. از طرفی باید تحقیقات بالینی علاوه بر مطالعات پایه روی گیاهان دارویی صورت گیرد تا مورد استقبال بیشتر پزشکان قرار گیرد.
 
به گفته دکتر حسین‌زاده، داروسازی سنتی در دانشکده داروسازی و طب سنتی در دانشکده طب سنتی و مکمل در مشهد راه‌اندازی و دوره دکتری این رشته هم فعال شده و از این رو در آینده‌ای نزدیک، پزشکان و داروسازان سنتی متبحری خواهیم داشت که بصورت تخصصی امر طبابت و دارویی سنتی را برعهده خواهند گرفت.
 
وی گفت: در مطالعه اخیر اثرات مختلف گیاه زعفران را با توجه به کتاب قانون بوعلی‌سینا بررسی و مقایسه و نتایج آن را در قالب 80 مقاله و کتاب علمی مستند کردیم؛ ضمن این که در مجله‌ای معتبر نیز به چاپ رسیده است.



همایون خرم استاد همایون خرم موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز سرشناس ایرانی روز 28 دیماه 1391 در بیمارستان دی بر اثر سرطان روده در تهران درگذشت.

بنابر واپسین گزارش ها آیین خاکسپاری پیکر شادروان یکشنبه 1 بهمن ماه از روبروی تالار وحدت انجام می شود.
استاد همایون خرم در بوشهر، زاده شد و نوازنده ی نامدار ویولن و از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران بود. مادرش از شیفتگان موسیقی اصیل ایرانی بود و به دلیل علاقه به دستگاه همایون، نام «همایون» را برای فرزند خود برگزید. وی در سن 11 سالگی به مکتب استاد صبا راه یافت و چند سال بعد به عنوان نوازنده ی 14 ساله، در رادیو به تنهایی به اجرا پرداخت. بعدها در بسیاری از برنامه‌های موسیقی رادیو، به ویژه در برنامه گلها، به عنوان آهنگ‌ساز، سولیست ویولن و رهبر ارکستر آثاری ارزشمند ارایه داد.
از میان آثار این آهنگساز می‌توان به قطعات «تو‌ ای پری کجایی»، «امشب در سر شوری دارم»، «ساغرم شکست‌ای ساقی»، «رسوای زمانه منم»، «آیا همه شما بی‌گناهید»، «اشک من هویدا شد»، «پیک سحری» و «آوای خسته دلان» اشاره کرد.
وی همچنین در دهه‌های 20 تا 50 خورشیدی، با هنرمندانی چون جواد معروفی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، مجید نجاحی، منصور صارمی، جهانگیر ملک و امیر ناصر افتتاح همنوازی کرده‌است.
خرم در سال‌های پس از انقلاب، آهنگسازی آلبوم «تنها ماندم» (1379) با صدای محمد اصفهانی و «رسوای زمانه» (1388) با خوانندگی «علی رضا قربانی» را به کارنامه هنری خود افزوده و چندین بار کنسرت داده است
استاد همایون خرم دارای درجه 1 هنری (معادل مدرک دکترا) از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور بود و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی برق در دانشگاه علم و صنعت ادامه داده بود.
 



جشن بهمنگانفرخش باد  و خداوند  فرخنده  کناد    عيد فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه

جشن بهمنگان برابر است با: روز دوم از ماه باستانی(زرتشتی) بهمن که «بهمن» روز نام دارد (برابر با 26دی ماه) و ویژه امشاسپند بهمن است.


برابر نوشته‌هاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نيك بي‌شمار است كه از ميان آن‌ها شش ویژگی برگزيده‌ترند كه به هر‌ يك از اين‌ها امشاسپند مى‌گويند. بهمن نخستین و برترين امشاسپند است. بهمن به معني انديشه‌ي‌نيك است.ایرانیان باستان و زرتشتیان کنونی، به مناسبت اين که امشاسپند بهمن در جهان مادی نگهبان چهارپايان سودمند است، در روزبهمن از گوشت خوردن پرهيز می کنند.

ابوريحان بيرونى در آثارالباقيه درباره‌ي جشن بهمنجه چنين مى‌نويسد: «روز دوم آن، روز بهمن، عيد است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه ناميده اند؛ بهمن نام فرشته موكل بر بهايم است كه بشر به آنها براى عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است.»

امشاسپند «بهمن» فرشته پاسدار «حيوانات» و نگهدارنده «سلامت انديشه» در آدمى است.
همچنین جشن بهمنگان جشن پدران و مردان آزاده، نیک‌اندیش و درست كردار است.
بسيارى از دانشمندان و پژوهشگران؛ دين زرتشت را نخستين دينى مى‌دانند كه به پاسداری از محيط زيست توجه كرده است. باور و کردار ايرانيان در پاك نگهداشتن آب، خاك و آتش همواره زبانزد يونانيان و ديگر مردم جهان بوده است. 

جشن بهمنگان

ايرانيان باستان همه ساله به مناسبت جشن «بهمنگان» يا «بهمنجه»، بيش از هر جشن و آیين ديگرى به رعايت حقوق حيوانات و پرهيز از خوردن گوشت آن‌ها، توجه می‌کردند. اگرچه برخى از آیین‌های اين جشن زيبا، از ياد رفته و به ما نرسيده، ولى خوشبختانه بخش بسياري از آن به وسیله نوشته‌های تاريخ‌نگاران و نويسندگانی همچون ابوريحان بيرونى، اسدى توسى، فرخى، منوچهرى و... در گذر زمان از ياد نرفته است. چنان كه از اين آثار برمى‌آيد، اين جشن تا پيش از حتازش مغول در ايران به‌گونه‌اي فراگير انجام مي‌شده و آیین‌ها و تشريفات آن ميان مردم گسترش داشته و حتا پس از آن روزگار نيز به گونه‌ای پراكنده برگزار مى‌شده است. 
رعايت حقوق جانوران تا سده‌ها چنان در ميان ایرانی‌ها و در اثر آموزش ایرانیان در میان مردم سرزمين‌های دور و نزدیک ريشه دوانده بود كه جزيى جدانشدنى از فرهنگ مردم به شمار مى‌آمد و همه مردم در آیين‌های گوناگون پايبندى خود را به اين فرهنگ شکوهمند نشان مى‌دادند و در نهادينه شدن آن كوشا بودند. به هر بهانه و به هر مناسبتی، در هر جشن و آیينى دلبستگی خود را به اين باورها بروز مى دادند. 

در اين روز كه برپايه‌ي تقويم رسمى امروزى برابر با ۲۶ دى ماه است، ايرانيان در آيين این جشن، از آش و خوراك‌هاى گياهى همچون نان و پنير و سبزى، شير و شربت‌هاى گياهى بهره مي‌بردند و در خانه‌ي بزرگان و بسيارى از خانواده‌ها ديگ آشى آماده و مهمانى برپا بوده است. 

بهمن نماد سپیدی و پاکی است. مردم با پوشیدن لباس سفيد در این روز، بيزارى خود را از هرگونه ناپاكى و پليدى، خونريزى و كشتار و آزار حيوانات نشان داده و با دسته‌هاى گل سفيد به ديدار يكديگر مى‌رفتند.  
نشان ويژه اين روز «خروس» بود، چرا که باور داشتند از ميان حيوانات خروس است كه همانند سروش با بانگ هشدار دهنده و بيداركننده خود نويدبخش روزى روشن با انديشه‌اى روشن، نیک و پاک است. 

جشن بهمنگان جشن بزرگی است. در كتاب اوستا آمده است: 
«مى‌ستاييم... روان‌هاى چهارپايان را كه مايه زندگى ما هستند كه ما براى آن‌هاييم و آن‌ها براى مايند. روان‌هاى جانوران سودمند دشتى را مى ستاييم(هات ۳۹) آب‌هاى روان و مرغ پران را مى‌ستاييم ... (هات ۴۹) همه جانوران آبى و زمينى و پرنده و رونده و چرنده را مى‌ستاييم. خواستار ستايش روان جانوران آبزى، جانوران زمينى، پرندگان، جانوران دشتى و چرندگان را ...».
تاریخ پشتیبانی از حيوانات در ايران به بيش از دوهزار سال پیش از ميلاد مسيح مى‌رسد و در دادنامه‌های آن زمان آمده است كسانى كه حيوانات را نگهدارى كرده و از آن‌ها كار سخت مى‌كشند، بايد سزای رفتار خود را ببینند. در اوستا نشانه‌هاى بسياري درباره آفرینش جانوران آمده است. در كتاب تاريخ پزشكى ايران باستان، از گفته‌ي اوستا آمده: «بر باورمندان آیین پاکی و راستی شایسته است كه به هر موجود باردارى خواه دوپا و خواه چهارپا به يك چشم بنگرند.» 




 هشتاد و يك سال از زماني كه شهر ساسانی جندی‌شاپور، در سياهه‌ي(:فهرست) يادمان‌هاي ملی ثبت شد مي‌گذرد. همين چند سال پيش هم يعني سال ١٣٨٩، عرصه  و حريمش را تصویب كردند اما با همه‌ي اين‌ها، قرار است بر روي همان عرصه‌ي باستاني البته با مجوز سازمان ميراث، ساخت و ساز انجام شود! به گفته‌ي مجتبا گهستوني، دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگي خوزستان(تاريانا) با اين كه بنابر قانون، هرگونه ساخت و ساز در حريم يادمان‌هاي ملي، ممنوع است اما براي ساخت ٤٠ هزار متر واحد مسکونی بر عرصه‌ي شهر ساسانی جندی شاپور، پروانه صادر شده‌است.

به گفته‌ي گهستوني اين پروانه‌ي ساخت ٤٠ هزار متر مربعي در عرصه‌ي جندی‌شاپور را گويا مدیر میرا‌ث‌فرهنگی دزفول داده‌ است، پروانه‌اي كه با صادر‌شدنش هر ايراني مي‌تواند از خود بپرسد؛ پس براي چه قانون نوشته مي‌شود، قوانيني كه بايد پاسدار يادمان‌هاي تاريخي‌مان باشند؟
 

نقشه ي شطرنجي شهر جندي‌شاپور

جندي‌شاپور يا گندی‌شاپور یکی از يادمان‌هاي به‌جای مانده از روزگار ساسانی است كه اكنون بيش از ١٥٠٠ سال، ديرينگي دارد. جندي‌شاپور آوازه‌ي جهاني دارد چون كهن‌ترين و البته نخستين دانشگاه جهان در آن ساخته شده است. يكي ديگر از شوندهاي(:دلايل) آوازه‌ي اين شهر، وجود بيمارستاني بزرگ در آن بوده ‌است كه پزشكاني از هفت‌كشور زمين در آن به طبابت و يا آموزش، سرگرم بوده‌اند. اين شهر باستاني در شمال استان خوزستان، در ۱۷ کیلومتری جنوب خاوري شهرستان دزفول است، شهري كه اكنون تنها ویرانه‌های از آن برجاي است اما حتا اين ويرانه‌ها نيز در امان نيستند و برايشان خواب‌ها ديده‌اند. این در حالی است که دست‌اندازي به جندی‌شاپور برابرِ ماده ٥٥٨ قانون مجازات اسلامی‌(تعزیرات)، جرم است و قابليت پیگرد قانونی دارد.

 

ويرانه‌هاي جندي‌شاپور كه اكنون مردم بر آن كشاورزي مي‌كنند تا چندي ديگر خانه‌سازي

مجتبا گهستونی گفت: «مالكيت هفت هکتار از گستره‌ي تاريخي جندی‌شاپور را شخصي دارد كه اين شخص اكنون با رایزنی‌هایی که با شورای روستای اسلام‌آباد و بخشداری منطقه کرده بر آن است تا بر روي ٤٠ هزار متر مربع يعني ٤ هكتار از اين ٧ هكتار،  واحدهاي مسکونی بسازد.» 
گهستوني با اشاره به اين‌كه اين ٤٠ هزار متر درست بر روی گستره‌ي تاریخی جندی‌شاپور است، گفت: «جالب اين‌كه مدیر میراث ‌فرهنگی دزفول، دو سال پس از تصويب عرصه‌ي اين يادمان باستاني، غیرباستانی بودن این گستره را تایید و با ساخت و ساز بر آن موافقت کرده است.»
جندی‌شاپور در سال ١٣١٠ خورشيدي ثبت ملی شده و در سال ١٣٨٩ خورشيدي عرصه‌ي آن به تصویب رسیده‌است. به باور گهستوني چگونه مي‌‌توان باور كرد که مدیري از مديران پاسدار يادمان‌هاي فرهنگي، هنوز ٢ سال از تصويب عرصه‌ي يك يادمان باستاني نگذشته، غیرباستانی بودن بخشی از آن را اعلام كند!.
گهستوني گفت: «مالك ٧ هكتاري اكنون توانسته پروانه‌ي تغییر کاربری بگیرد. مدیر میراث‌فرهنگی دزفول در نامه‌ای به مالک اعلام کرده، غیرباستانی بودن ٧ هکتار از زمین‌ که روی عرصه‌ي جندی‌شاپور است محرز شده و می‌تواند بيشينه(:حداکثر) ٦  متر و با بلنداي(:ارتفاع) ٢ متر  با مصالح بومی ساخت و سازش را انجام دهد.» 
گهستوني گفت: « زماني‌كه عرصه مشخص شده، بر چه پايه‌اي مي‌‌توان بخشي از آن را غیرباستانی اعلام كرد؟» 
جندي‌شاپور يك گستره‌ي ثبت ملي‌شده است كه باتوجه به ضوابط هرگونه دگرگوني کاربری در آن ممنوع شده است. حتا تبدیل راه‌های خاکی به آسفالته در درون عرصه‌ي شهر باستانی جندی‌شاپور ممنوع است. كندن چاه و کانال براي گسترش و نصب هر گونه دکل و تیر برق هم ممنوع شده است اما با همه‌ي اين‌ها براي اين شهر تاريخي قرار است واحدهاي مسكوني بسازند!
روزي مي‌گفتند از اسب افتاده‌ايم، از اصل كه نيفتاده‌ايم؛ اما با اين پروانه‌ها، با اين ساخت و سازها، با اين خبرهاي ناگوار از يادمان‌هاي ملي، با اين نرمه‌نرمه و خرد خرد ويراني يادمان‌ها و يادگارهاي به جامانده؛ تا افتادن از اصل؛ چيزي نمانده است. 
منبع : امرداد نیوز



آخرین مطالب